«ژوزه مائورو ده واسکونسلوس» نویسنده و بازیگر برزیلی بود. اسکونسلوس ذاتاً داستانگو بود. حافظهی قدرتمند و تخیل گسترده در نهایت او را به سوی نویسندگی سوق داد. واسکونسلوس را میتوان نویسندهای سینمایی و تلویزیونی دانست. از آثار او اقتباسهای سینمایی صورت گرفته است. خود او فیلمنامهنویسی میکرد و در چندین فیلم سینمایی نیز به ایفای نقش پرداخت. واسکونسلوس دو بار برندهی جایزه ساچی و یکبار برندهی جایزه گوورمور ده استادو شدهاست. کلر بودوین، منتقد فرانسوی معتقد است وجه مشخص آثار او وجود شاعرانگی خاصی است که از کیمیای بین واقعیت و خیال ناشی میشود. نوشتههای وی دارای سبکی طنز گونه همراه با تخیل و لطافت است. در نوشتههایش از انسان حیوان و اشیا تأثیر میپذیرد وقایع را با طنز میپروراند.
زهزه (همان ژوزه که درگفتار شکسته شده) شخصیت اصلی داستان، کودکی است بسیار باهوش، احساساتی، خلاق، اما دردسرساز و خرابکار. زهزه به خاطر شیطنتها و خرابکاریهایش مرتب تنبیه میشود و کتک میخورد. او اغلب به دنیای خیال پناه میبرد و به کمک هوش بسیار و ذهن خلاقش دنیایی خیالی و پر از شادی و هیجان میسازد. سنگ صبور زهزه و گوش شنوای همهی ماجراهای او درخت پرتغالش مینگینهو است. زندگی زهزه از زمانی که او با مانوئل والادارس آشنا میشود، تغییر میکند. مردی که ماشین قشنگی دارد و دیگران پورتوگا (پرتغالی) صدایش میکنند. ارتباط زهزه با اعضای خانواده بخش مهمی از داستان است. رمان درخت زیبای من شناخته شدهترین اثر واسکونسلوس تنها طی دوازده روز نوشته شد. هر چند که نویسنده اعتراف میکند که «... این اثر برای بیست سال در اندرون من بودهاست». زهزه در بزرگی خوزه مارودو راسکلونسلوس میشود و آثارش جزو پرفروشترین کتابها و خودش جزو بزرگترین نویسندگان برزیل به حساب میآید.
این کتاب یکی از زیباترین آثاری است که دربارهی کودکی و دنیای آن نوشته شده است. درخت زیبای من تا زمان مرگ واسکونسلوس به چاپ چهلوهفتم رسیده بود. سیودو ترجمه از این کتاب در نوزده کشور جهان منتشر شدهاست. این کتاب الهامبخش آثار سینمایی، تلویزیونی و تئاتری بودهاست. در سال ۲۰۰۳ کمیک استریپ درخت زیبای من در ۲۲۴ صفحه در کرهی جنوبی منتشر شد.
در ایران نیز این کتاب با ترجمههای قاسم صنعوی نشر راه مانا، مرضیه کردبچه نشر شبگون و مهدی شهشهانی نشر قو به چاپ رسیده است.
سودابه امیری
۲۵۶ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۷ (فهرست تمام چاپ ها ) - ۲۳۰۰ نسخه ISBN: ۹۶۴-۹۱۳۹۸-۰-X-
تاریخ نشر:۸۷/۰۵/۰۸ قیمت :۲۸۰۰۰ ریال
ارسال دیدگاه
Mehribanooo
درخت زیبای من کتاب پراحساسیه. میشه گفت کسی رو ندیدم که این کتابو بخونه و همراهش احساساتی نشه، البته نه از این احساساتی بیخودیا که فرداش از یاد آدم میره، بلکه احساساتی که تا مدتها همراه آدم میمونه. زهزه یه پسربچه 5 سالهاس که این کتاب روایت زندگی و فقر و شرایط نامساعدشه. پسربچهی شیطونی که زیاد دردسر درست میکنه، اما در عین حال احساس نیازش به محبت تو کتاب دیده میشه. زهزه برا درخت پرتقالش درد دل میکنه و با مردی دوست میشه که روش تاثیر خاصی داره. خلاصه که کتاب دوستداشتنی و پر حسیه این کتاب.
1398-07-28fmbeygi
درخت زیبای من برام شیرین بود. همین طعم. یه روایت اول شخص از زبان پسربچه ی پنج شش ساله ی رویاپردازی که بیشتر جاها باعث می شد خودمو زه زه بدونم. روایتی که در عین حرف زدن از تلخی و غم فقر، دلچسبه. وقتی فقر و تنگدستی یه خانواده رو از زبون یه بچه بگین قطعا لطیف تر و غمگین کندده تره. از این صحنه ها توی این کتاب زیاده. لحظه هایی که نمی دونین غمگین بشین به خاطر چنین رنج هایی یا لبخند بزنین برای نگاه یه یچه به این مسائل و تعاریفی که براش به کار می بره. زه زه زبان خودش رو داره، از دید خودش همه چی رو می بینه و احساساتشم به سبک خودش بروز می ده و در عین حال از ما دور نیست. می تونیم درکش کنیم و نگاهمون رو به اون نزدیک کنیم. نویسنده توی این کار موفق بوده. ما رو میاره کنار زه زه قرار می ده تا هم پای اون باشیم و فاصله ای بینمون نیفته.
1398-07-13بزرگ شدن در طبیعت، داشتن بازی های خیالی، اون درخت پرتقال شیرین و اون از دست دادگی انتهایی به خاطر تجربه انقدر برای من ملموس بودن که خیلی جاها من و زه زه یکی بودیم و برای همین صفحه به صفحه کتاب رو می تونستم زندگی کنم. بعد از مدت ها با کتابی گریه کردم، حسابی.
mryshahr
بعضی کتابا رو آدم باید بخونه تا ببینه هنوز انسان هست یا نه. هنوز درک داره یا نه، احساس داره یا نه...
1398-07-10درخت زیبای من از اون کتابایی هست که آدم باید بخونه تا خودش رو باهاش محک بزنه. ببینه میتونه باهاش بخنده و گریه کنه یا نه. ببینه بعد از خوندنش حالش خوب میشه یا نه، به دنیا یه جور دیگه نگاه میکنه یا نه، در برابر آدما احساس مسئولیت بیشتری میکنه یا نه...
.
.
.
.
.
زه زه 5ساله این کتاب رو عاشقم
همین
تنها وصفم از این کتاب همین یه جملهس. تنها چیزی که چند سال پیش هم بعد از خوندنش
تونستم بنویسم همین بود. در وصف مینگنجد این بچه. :)
دوبارهخوانی: سهشنبه ۳۱ مرداد ۹۱
lady bird
یکی از قشنگ ترین، لطیف ترین و بهترین کتابایی بود که خوندم. خیلی خوب حس قشنگ و معصومانه دوران کودکی رو به تصویر میکشه. آه زه زه عزیزم.
1399-01-15#کتاب_ناتمام
mryshahr
رنجیده بودم، دیگر دلم نمیخواست حرف بزنم. حتی دیگر میلی به آوازخواندن نداشتم. پرندهای که درونم آواز میخواند پر زد و رفت.
1399-01-10mryshahr
- رعیت یعنی چه؟
1399-01-10- یعنی مردمی که از فرمانهای ملکه اطاعت میکنند.
- من میتوانم رعیت تو باشم؟
سرمستانه قهقهای زد که در میان شاخ و برگ درختان وزید.
- نه، من که شاه نیستم، دستور هم نمیدهم. همیشه از تو خواهش میکنم.
- اما تو میتوانی شاه باشی. هر چیزی که برای شاه بودن لازم است داری. شاهها مثل تو چاقاند. شاهِ دل، شاهِ پیک، شاهِ خاج، شاهِ خشت، همه شاههای ورق مثل تو زیبا هستند پرتوگا.
mryshahr
همیشه داشتن یک راز خوشایند است.
1399-01-10mryshahr
- بله. این کار را میکنم. شروع کردهام. کشتن نه به این معنا که هفت تیر بوک جونز را بردارم و بنگ! نه. با دوست نداشتناش، او را در قلبم میکشم. و یک روز خواهد مرد.
1399-01-10mryshahr
روزی خودت پدر میشوی و خواهی فهمید گاهی بعضی از لحظات زندگی یک مرد، چقدر دردناک میشود.
1399-01-10mryshahr
غذایم را که آورد، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و بوسیدمش؛ در خانهی ما زیاد فرصت بوسیدن پیش نمیآمد.
1399-01-10FFarshadd
دیگر به راستی میدانم درد یعنی چه.
1398-08-11درد به معنی کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود. درد بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن نبود.
درد یعنی چیزی که دل انسان را درهم میشکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آنکه بتواند رازش را با کسی در میان بگذارد؛ دردی که انسان را بدون نیروی دست و پاها و سر باقی میگذارد و انسان حتی قدرت آن را ندارد که سرش را روی بالش حرکت دهد.